بیست سال پیش در این ماه، مارسیا کادیش و تانیا مککلاسکی در تالار شهر در کمبریج، ماساچوست، عهد ازدواج خود را رد و بدل کردند و اولین زوج همجنسگرا بودند که به طور قانونی در ایالات متحده ازدواج کردند.
این زوج از سال 1986 با هم بودند، اما تصمیم آنها برای ازدواج برای آن زمان رادیکال بود. بر اساس نظرسنجی مرکز تحقیقات پیو، در سال 2004، تنها 31 درصد از آمریکایی ها از ازدواج همجنس گرایان حمایت کردند، در حالی که 60 درصد با آن مخالف بودند.
بیشتر این مخالفت ها ناشی از ترس از این بود که گسترش تعریف ازدواج فراتر از پیوند سنتی یک مرد و یک زن، این نهاد را تضعیف کرده و خانواده ها را بی ثبات می کند. محققان شرکت رند تصمیم گرفت تا دریابد که آیا این پیشبینیها درست بوده است یا خیر.
تیمی از اندیشکده مستقر در سانتا مونیکا یک سال را صرف بررسی داده ها کرد. نتیجه یک گزارش 186 صفحه ای است که باید حامیان برابری ازدواج را مطمئن سازد.
وی گفت: «اگر در 20 سال گذشته تصمیم برای قانونی شدن ازدواج برای زوجهای همجنس پیامدهای منفی داشته است، هنوز کسی نتوانسته است آنها را اندازهگیری کند». بنجامین کارنیدستیار دانشمند رفتارشناسی در رند.
کارنی، که روانشناس اجتماعی در UCLA نیز هست، این گزارش را رهبری کرد ملانی زابر، اقتصاددان کار و جمعیت شناس اقتصادی در رند. آنها با تایمز در مورد آنچه آموختند صحبت کردند.
آیا ازدواج باعث بهبود وضعیت مردم می شود؟
بنجامین کارنی: به طور متوسط، بله. افراد متاهل نسبت به افرادی که ازدواج می کنند و طلاق می گیرند یا اصلاً ازدواج نمی کنند، مشکلات سلامتی کمتری دارند، سال های طولانی تری زندگی می کنند، درآمد بیشتری کسب می کنند و ثروت بیشتری جمع می کنند. افراد متاهل نیز از سلامت روانی پایدارتر و مثبت تری برخوردارند و روابط جنسی مکررتری نسبت به افراد مجرد دارند.
همه این مزایا عمدتاً به نفع افرادی است که ازدواج خوشبختی دارند. ازدواج ناخوشایند بسیار بسیار مضر است. اما اکثر افراد متاهل خوشحال هستند – به همین دلیل آنها متاهل می مانند.
چه شد که اکنون به ازدواج همجنس گرایان توجه کردید؟
BK: با تغییر این سیاستها، بحثهای زیادی در مورد مثبت یا منفی بودن پیامدهای آن در دو طرف صورت گرفت. بیست سال زمان زیادی است و در این مدت تحقیقات زیادی انجام شده است. زمان خوبی برای پرسیدن این سوال به نظر می رسید: چه چیزی انجام داد آیا بعد از قانونی شدن ازدواج برای زوج های همجنس این اتفاق خواهد افتاد؟ پس یکی از دلایلش همینه
دلیل دوم این است که در تصمیم دابز که Roe v. Wade را لغو کرد، قاضی کلارنس توماس در نظر موافق خود صراحتاً اعلام کرد که این دیوان عالی باید بررسی و احتمالاً لغو تصمیمات دیگر را بررسی کند و تصمیم اوبرگفل علیه هاجز را در سال 2015 نام برد. که ازدواج را برای زوج های همجنس به نام قانونی کرد. با توجه به اینکه ممکن است مردم حکمت این تصمیم را زیر سوال ببرند، وقت آن رسیده بود که پیامدهای این تصمیم را ارزیابی کنیم و این همان کاری بود که ما انجام دادیم.
چی پیدا کردی؟
BK: ما 96 مطالعه را در رشته های مختلف پیدا کردیم. برخی در اقتصاد هستند. برخی در روانشناسی هستند. برخی در پزشکی هستند. برخی در سلامت عمومی هستند.
ملانی زابر: ما می خواستیم این تحقیقاتی باشد که در واقع چیزی را اندازه گیری کند. ما تعداد معینی از استدلال های کیفی، نظری یا حقوقی را حذف کرده ایم.
BK: آنچه که من بسیار قابل توجه یافتم این است که همه مطالعات به نتایج یکسانی رسیدند: هیچ اثر یا تأثیر مفیدی بر نتایجی که شما قادر به بررسی آن بودید وجود نداشت. این 20 سال تحقیق، 96 مطالعه و هیچ آسیبی نیست.
آیا قابل قبول است که نتایج تا این حد یک طرفه باشد؟
BK: تعجب نکردم تئوری های خوبی در علم خانواده و علم روابط وجود دارد که استدلال می کنند اگر حقوق را به گروهی تعمیم دهید که انگ شده است، آن گروه باید بهتر عمل کند و گروه اکثریت تحت تأثیر قرار نگیرد. در واقع، این چیزی است که ما مشاهده کردیم.
MZ: من این را به خصوص تعجب آور نمی دانم. وقتی می گوییم بدی وجود ندارد، به این معنی نیست که همه اش آفتاب و گل رز است – به معنای آفتاب و گل رز یا هیچ چیز نیست. در این مورد، جایی که پیشبینی منفی بود، هنوز هیچ چیز مانند آفتاب و گل سرخ نیست.
این مطالعات چه نوع چیزهایی را اندازه گیری کردند؟
BK: سه دسته کلی وجود داشت. بزرگترین گروه به نتایج مربوط به دگرباشان جنسی و زوج های همجنس نگاه کردند. گروه دوم مربوط به فرزندان والدین همجنس بود. و سطل سوم تأثیر بر همه بود.
هیچ مدرکی دال بر آسیب در جایی وجود نداشت.
این جالب است زیرا مخالفان این تغییرات سیاستی به شدت – و خیلی صریح – پیشبینی میکردند که ضرر خواهد داشت. آنها در دیوان عالی کشور پیشبینی کردند که اگر به زوجهای همجنس اجازه ازدواج بدهیم، عواقب آن برای کشور منفی و جدی، اجتنابناپذیر و غیرقابل برگشت خواهد بود.
چه کسی از قانونی شدن ازدواج همجنس گرایان سود بیشتری می برد؟
BK: زوج های همجنس. روابط آنها زمانی طولانی تر می شود که بتوانند ازدواج کنند و تعهد خود را محکم کنند. درآمد آنها افزایش می یابد. سلامت روان آنها بهبود می یابد.
این بهبود در سلامت روان به افراد دگرباش جنسی اعم از متاهل یا غیر متاهل گسترش می یابد. حتی اگر ازدواج نکرده باشید، اگر عضو یک اقلیت جنسی هستید و در دنیایی زندگی میکنید که روابط همجنسگرایان را تایید میکند، یک عامل استرسزا را تسکین میدهد و مزایای سلامت جسمی و روانی قابل اندازهگیری دارد.
پشت این پیشرفت ها چیست؟
BK: به نظر می رسد اثرات سلامتی تا حدی از طریق گسترش بیمه درمانی ارائه شده توسط کارفرما به همسران رخ می دهد.
مکانیسم های سلامت روان توسط نظریه استرس اقلیت توصیف شده است. زندگی در جامعهای که دائماً به شما این پیام را میفرستد که کمتر مستحق رفتار برابر هستید، استرسزا است، تا حدی به این دلیل که منجر به تبعیض میشود. هدف تبعیض قرار گرفتن استرس زا است و این استرس عواقب واقعی روحی و جسمی دارد.
شما 96 مطالعه در مورد ازدواج همجنس گرایان پیدا کردید. چرا خودتان هم تحقیق کردید؟
MZ: برخی از این مطالعات زمانی انجام شد که تنها چند ایالت ازدواج را برای زوج های همجنس مهیا کردند. ایالتی مانند ویرجینیای غربی یا وایومینگ ممکن است بگویند: “خوب، این عالی است که شما شواهدی از ماساچوست یا ورمونت دارید، اما نیوانگلند مرکز جهان نیست.” »
با نگاهی به طیف وسیعتری از سالها، بهتر میتوانیم برخی از ایالتهایی را که به زوجهای همجنس اجازه ازدواج میدادند، اما جزو اولینهایی نبودند که این کار را انجام دادند، به دست آوریم. ما دلایلی داریم که باور کنیم این حالت ها ممکن است محیط های بسیار متفاوتی را تشکیل دهند. رویکرد ما این بود که از هر حالت به عنوان یک شبه آزمایش استفاده کنیم.
این همه داده به شما چه گفت؟
MZ: عنوان تحلیل جدید ما عدم وجود تأثیرات منفی و برخی تأثیرات مثبت است.
ما شاهد افزایش ازدواج هستیم و این افزایش نه تنها به دلیل ازدواج جدید زوج های همجنس گرا، بلکه به دلیل افزایش ازدواج در بین زوج های مختلف است. این کمی ما را شگفت زده کرد.
فکر می کنید چه اتفاقی می افتاد؟
MZ: مکانیسم های مختلفی برای این کار وجود دارد که هیچ کدام را نمی توان به صراحت آزمایش کرد.
یکی می تواند متحد باشد. افرادی وجود دارند که خود را دگرجنسگرای سیسجنس می دانند، اما می خواهند اتحاد خود را به رخ بکشند و بنابراین ازدواج را تا زمانی که همه بتوانند ازدواج کنند به تاخیر می اندازند.
در ایالات متحده، افراد بیشتری به عنوان دوجنسگرا شناخته می شوند. حتی اگر آنها با شریک جنسی متفاوت ازدواج کنند، ممکن است در تلاش برای تأیید هویت گسترده تر خود باشند.
استدلالی که ما قانعکنندهترین آن را میدانیم این است که این واقعیت که مردم با صدای بلند برای همه چیزهای بزرگی که با ازدواج به وجود میآیند فریاد میزنند، باعث شده است که مردم در جمعیت عمومی بگویند: “اوه، ازدواج به این معنی است که مردم میتوانند به من در بیمارستان مراجعه کنند. که اگر تصادف کردم، نگران این نباشم که وسایلم به دست چه کسی برسد و بیشتر به بیمه سلامت دسترسی داریم. در صحبت از این، برخی از مردم ممکن است متوجه شده باشند: “می دانید، ازدواج در واقع بسیار مفید است.” »
BK: اگر در مورد رستورانی شنیدید که همه سعی می کنند وارد آن شوند، می خواهید در آن رستوران غذا بخورید.
MZ: این یک راه عالی برای گفتن آن است!
آیا فکر می کنید این تحقیق کسانی را که می ترسیدند ازدواج همجنس گرایان عواقب وحشتناکی داشته باشد را متقاعد می کند؟
MZ: هدف ما این است: ارائه شواهد به مردم تا سیاستگذاران بتوانند انتخابهای آگاهانه داشته باشند.
BK: من دوست دارم آن را باور کنم. در زمانی که این استدلال ها مطرح شد، حدس و گمان بود. مردم سعی کردند آینده را پیش بینی کنند. اکنون دیگر نیازی به پیش بینی آینده نداریم. بیست سال گذشت و ما داده ها را داریم. ما می توانیم آنچه را که اتفاق افتاده مستند کنیم.
این مصاحبه برای طولانی بودن و وضوح ویرایش شده است.