چگونه رابطه آمریکا با اسرائیل باید بعد از غزه تغییر کند


در ماه‌های اخیر، بیشتر سرفصل‌های آمریکایی درباره خاورمیانه نه از نوار غزه، جنوب لبنان یا دریای سرخ، بلکه از دانشگاه‌های آمریکایی منتشر شده است. اعتراضات طرفدار فلسطین که UCLA، USC، و کلمبیا (در میان دیگران) را به لرزه درآورد، باعث تفسیر گسترده ای در مورد آزادی بیان، یهودی ستیزی، خشونت و آموزش عالی شد. تمرکز بر این موضوعات، هر چند که مهم هستند، یک تحول عمیق تر و شاید مهم تر را پنهان کرده است: رابطه بین ایالات متحده و اسرائیل در حال تغییر است.

جو بایدن اولین رئیس جمهوری نیست که رابطه آمریکا با اسرائیل را “ویژه” می خواند. چنین جمله بندی از زمان ریاست جمهوری جان اف کندی یک سنت بوده است. برای سال‌ها، این زبان بحث‌برانگیز نبود، زیرا اسرائیل در میان آمریکایی‌ها محبوبیت داشت. این محبوبیت، در میان چیزهای دیگر، منجر به رای گیری دو حزبی در کنگره برای کمک های نظامی و اقتصادی سخاوتمندانه ایالات متحده (که در سال 2007 به پایان رسید)، و همچنین حمایت دیپلماتیک از اسرائیل در سازمان ملل متحد و فراتر از آن، انجامید.

با این حال، اجماع آمریکا در مورد اسرائیل در سال‌های 2010 شروع به فروپاشی کرد، بین سال‌های 2008 و 2014، اسرائیل و حماس در سه جنگ با یکدیگر جنگیدند که طی آن حدود 2500 غیرنظامی فلسطینی کشته شدند و بخشی از زیرساخت‌های غزه تخریب شده است. توسط ایالات متحده در این دوره، اسرائیل به شهرک سازی در کرانه باختری ادامه داد – جدا از توقف کوتاهی پس از روی کار آمدن پرزیدنت اوباما در سال 2009 – و همچنین زیرساخت هایی برای حمایت از آنها. به نظر می رسید که این الحاق بالفعل به منظور جلوگیری از ایجاد یک کشور فلسطینی، که به هدف رسمی سیاست ایالات متحده در سال 2002 تبدیل شده بود، باشد.

روابط ایالات متحده و اسرائیل در سال 2015 زمانی که نخست وزیر بنیامین نتانیاهو در یک جلسه مشترک کنگره در مخالفت با دستاورد برجسته سیاست خارجی دولت اوباما، یعنی توافق بر سر قدرت هسته ای ایران، سخنرانی کرد، بدتر شد. این سخنرانی که به دعوت جان بونر، رئیس جمهوری خواه مجلس نمایندگان ایراد شد، با کاخ سفید هماهنگ نشد – نقض آشکار هنجارهای دیپلماتیک و سیاسی که بسیاری از دموکرات های برجسته آن را فراموش نکرده اند، چه رسد به بخشیدن.

این دوره از درگیری، گسترش مستعمرات و تنش های دیپلماتیک با انتشار دو کتاب مصادف شد:لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا» توسط جان جی. میرشایمر ​​و استفن ام. والت و «بحران صهیونیسمتوسط پیتر بینارت – که سوالات دشواری را در مورد این روابط مطرح کرد، از جمله اینکه آیا اسرائیل برای اعمال نفوذ نامناسب بر سیاستگذاران ایالات متحده آمده است و آیا حمایت کارت سفید از اورشلیم در راستای منافع واشنگتن باقی مانده است.

این اولین باری نبود که متفکران جریان اصلی آمریکا آشکارا از اسرائیل انتقاد می کردند. اما ترکیبی از خونریزی در غزه، شهرک سازی مداوم اسرائیل در مخالفت با سیاست ایالات متحده، گستاخی نتانیاهو و پذیرش گسترده تر افکار عمومی نسبت به احترام به این رابطه خاص، به کاشتن بذر تغییر سیاسی کمک کرد. یک دهه بعد، تأثیر این رویدادها به ویژه در میان دموکرات ها آشکار می شود.

از آنجایی که حمایت جمهوری خواهان از اسرائیل همچنان قوی است و حمایت عمومی از اسرائیل همچنان قوی است، بسیاری از دموکرات ها به وضوح در تصمیم خود تجدید نظر می کنند. نظرسنجی گالوپ در سال گذشته نشان داد که برای اولین بار، دموکرات های بیشتری با آرمان فلسطین همدردی می کنند که از اسرائیل حمایت کرد. و در کنگره، علیرغم رای‌گیری‌های مداوم به نفع اسرائیل، حتی دموکرات‌های میانه‌رو نیز در حال بحث هستند که کمک‌های نظامی آمریکا در آینده را مشروط به رفتار اسرائیل در کرانه باختری و غزه می‌کنند، اتفاقی که زمانی غیرقابل تصور بود.

پاسخ خونین اسرائیل به حمله تکان دهنده حماس در 7 اکتبر تنها باعث افزایش نگرانی دموکرات ها شده است. برخی از قانونگذاران به دنبال راه هایی برای مجازات دولت اسرائیل هستند.

اما انجام این کار در میانه جنگ بعید است بر تصمیم گیری اسرائیل تأثیر بگذارد. راه بهتری برای واشنگتن برای تنظیم مجدد روابط پس از این بحران وجود دارد.

با وجود تضعیف حمایت دموکرات ها از اسرائیل، اکثر مقامات آمریکایی معتقدند که این روابط دوجانبه ارزش حفظ دارد. همکاری و هماهنگی بین ایالات متحده و اسرائیل در زمینه های دفاعی، فناوری و اطلاعاتی همچنان به نفع هر دو کشور است. اما میزان اشتراک دو کشور در منافع و ارزش‌ها بیشتر مورد بررسی قرار می‌گیرد و تصمیم اخیر بایدن برای خودداری از کمک‌های نظامی می‌تواند پیشگوی اتفاقاتی باشد که در زمان رئیس‌جمهوری نه چندان مطلوب برای اسرائیل رخ خواهد داد. اگر رابطه مهم باقی بماند، پس چیزی باید تغییر کند

با توجه به حمایت بی قید و شرط جمهوری خواهان از اسرائیل، پیشنهادها برای شرطی کردن یا حتی تعلیق کمک ها غیرواقعی است. اما برای جلوگیری از جنگی تلخ، قطبی و مضر سیاسی بر سر اسراییل در ایالات متحده، واشنگتن و اورشلیم باید به توافق برسند که کمک های نظامی ایالات متحده را در دهه آینده حذف کنند. در عوض، کشورها می توانند با مجموعه ای از معاهدات و موافقت نامه هایی موافقت کنند که همکاری در زمینه امنیت، فناوری و اطلاعات را تضمین می کند.

اسرائیل کشور ثروتمندی است. سرانه تولید ناخالص داخلی آن در سال 2022 حدود 55000 دلار بود که بیشتر از برخی از متحدان ما در ناتو بود. واضح است که اسرائیلی‌ها به این کمک نیاز ندارند، اگرچه واشنگتن می‌تواند در مواقع بحران به ارائه آن به شکلی یا دیگری ادامه دهد.

مزایای چنین تغییری باید آشکار باشد. اسرائیل دیگر وابسته به کمک‌هایی است که به طور فزاینده‌ای در میان دموکرات‌ها نامحبوب می‌شود، دیگر چنین فوتبال سیاسی در ایالات متحده نخواهد بود. اگر واشنگتن از طریق توافق‌نامه‌ها به جای کمک میلیاردها دلاری، به تضمین امنیت اسرائیل کمک کند، احتمالاً اصرار قانون‌گذاران برای مجازات اورشلیم به‌خاطر تخلفات واقعی یا تصور شده را تعدیل خواهد کرد.

برای ایالات متحده، روابط دوجانبه عادی تر با اسرائیل احتمالاً هزینه اخلاقی کمک نظامی را کاهش می دهد. این امر به نوبه خود ماهیت رادیکالیزه کردن روابطی را که دانشگاه‌های آمریکا را به میدان‌های جنگ تبدیل کرده است، کاهش می‌دهد.

استیون ای کوک، کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه و آفریقا در شورای روابط خارجی و نویسنده کتاب «پایان جاه طلبی: گذشته، حال و آینده آمریکا در خاورمیانه

دیدگاهتان را بنویسید