در بسیاری از بحث ها بر سر زبان جنگ غزه، کلمات کمی به اندازه “صهیونیسم” بحث برانگیز هستند.
اصلی ترین و اساسی ترین تعریف آن ناسیونالیسم یهودی است.
برای بسیاری، این مساوی است با حق مردم یهود برای داشتن دولت و تعیین سرنوشت خود در سرزمین اجدادی پس از قرن ها ظلم و طرد شدن در بسیاری از نقاط جهان. آنها ضد صهیونیسم را برگ انجیر تعصب و یهودستیزی می دانند.
برای دیگران، صهیونیسم شکلی از استعمار مدرن یا سرنوشت آشکار نژادپرستانه است – تلاش برای توجیه تصرف سرزمین های مورد مناقشه به نام خدا.
در اینجا نگاهی به تاریخچه کلمه و اینکه چگونه تعاریف رقیب بحث بر سر جنگ بین اسرائیل و حماس در نوار غزه را شعله ور می کنند، می بینیم.
این اصطلاح از کجا آمده است؟
اصطلاح “صهیونیسم” برای اولین بار در اواخر دهه 1800 ظاهر شد. این اصطلاح بر اساس “صهیون”، یک اصطلاح کتاب مقدس برای اسرائیل و اورشلیم، و نام مکانی در اورشلیم است که در آن معبدی که از نظر تاریخی در یهودیت بسیار مورد احترام بوده است، هزاران سال پیش ساخته شده است.
استفاده از آن توسط یک روزنامه نگار یهودی اتریش-مجارستانی، تئودور هرتزل، در اواخر قرن نوزدهم مورد حمایت قرار گرفت. او آن را به عنوان جنبشی برای فرستادن یهودیان اروپایی به منطقه ای به نام فلسطین تحت فرمان بریتانیا معرفی کرد تا بتوانند یک سرزمین یهودی را تشکیل دهند.
هرتزل، یک وکیل آموزش دیده و نویسنده پرکار، که از رفتار خطرناک و مضر خود با یهودیان هموطن خود در وین در اواخر قرن نوزدهم خشمگین بود، سازمان صهیونیستی را تأسیس کرد که مأموریت ایجاد یک کشور یهودی را بررسی می کرد. این سازمان سرانجام در چندین شهر اروپایی شعبه داشت و تلاش کرد تا حاکمان عمدتاً سلطنتی آن زمان را تحت فشار قرار دهد تا رویای دولت را به واقعیت تبدیل کنند.
هرتزل گفت: “شاید جوانان جاه طلب ما که اکنون همه راه های پیشرفت به روی آنها بسته شده است و دولت یهود چشم انداز درخشانی از آزادی، شادی و افتخار را برای آنها باز می کند، مراقب گسترش این ایده باشند.” “در جزوه ای با عنوان “Der Judenstaat” (دولت یهودی) نوشت که دیدگاه او را بیان کرد و به جنبش صهیونیستی او منجر شد. در سال 1896 منتشر شد.
هرتزل که پدر صهیونیسم سیاسی تلقی می شود، عمری برای دیدن یک کشور یهودی نمانده است. او در سال 1904 بر اثر بیماری قلبی درگذشت.
آیا صهیونیسم همیشه برای یهودیان کشوری در اسرائیل کنونی متصور بود؟
در قلب اکثر صهیونیست های اولیه، مانند هرتزل، ایده آل این بود که دولت یهودی خود را در زمینی بین اردن کنونی و دریای مدیترانه ایجاد کنند. اما ایده های دیگری نیز وجود داشت.
در سال 1903، حاکمان استعماری بریتانیا در آفریقا طرح موسوم به اوگاندا را راهاندازی کردند که بخشی از تحت الحمایه آفریقای شرقی را به عنوان سرزمینی برای یهودیان پیشنهاد میکرد. (سرزمین در نهایت بخشی از کنیا امروزی خواهد شد.) برخی از پیروان هرتزل مایل بودند که این امکان را داشته باشند، اما بازدید برای مطالعه این سرزمین نشان داد که این سرزمین غیر مهمان نواز است.
اتحاد جماهیر شوروی یک جمهوری یهودی شوروی را در کریمه، اوکراین پیشنهاد کرد. فاشیست های ایتالیایی پیشنهاد سکونت در شرق آفریقای ایتالیا را دادند. نازی ها در مقطعی پیشنهاد فرستادن یهودیان به ماداگاسکار را دادند. تمام این پروژه ها بیشتر با هدف خلاصی از قاره یهودیان بود تا وطن دادن به آنها.
در سال 1947، پس از جنگ جهانی دوم، مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسماً قیمومیت بریتانیا فلسطین را به یک کشور یهودی و یک دولت عربی تقسیم کرد. دومی هرگز ایجاد نشده است. قدرت های عربی در منطقه این تصمیم را رد کردند و اندکی بعد به جنگ با دولت جدید اسرائیل رفتند.
مفهوم ضد صهیونیسم در روسیه شوروی چگونه شکل گرفت؟
در سالهای پس از انقلاب بلشویکی روسیه در سال 1917، بسیاری از یهودیان روسیه از کشوری که به اتحاد جماهیر شوروی معروف شد، حمایت کردند و در آن شرکت کردند. در ابتدا اتحاد جماهیر شوروی طرفدار صهیونیسم و ایجاد کشور اسرائیل بود.
اما تنشهای نفرت ضد یهودی که مدتها در روسیه امپراتوری موج میزد، به موجهای قتل عام در قرنهای 18 و 19 منجر شد، و همچنین قوانین تبعیضآمیز اقامت و استخدام از مسکو تا سن پترزبورگ، همچنان در بخشهای خاصی از جامعه شوروی نفوذ کرد.
با گذشت سالها و پس از جنگ جهانی دوم مشخص شد که اسرائیل نوپا از ایالات متحده و غرب تسلط پیدا خواهد کرد، ضد صهیونیسم به سیاست رسمی تری در اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد.
(ایالات متحده، تحت ریاست جمهوری ترومن، اولین قدرت بزرگی بود که اسرائیل را در سال 1948 به رسمیت شناخت؛ روسیه نیز همین کار را کرد، اما استالین یک سال بعد تصمیم خود را تغییر داد.)
روسیه خانه ده ها هزار یهودی بود و برای چندین دهه مقامات شوروی اجازه مهاجرت به اسرائیل را به آنها ندادند.
“پروتکل های بزرگان صهیون” چیست؟
یکی از معروفترین نوشتهها با هدف گسترش نفرت و ترس علیه یهودیان، «پروتکلهای بزرگان صهیون» در اوایل دهه 1900 در روسیه منتشر شد.
این یک سند جعلی بود که مدعی اثبات این موضوع بود که یهودیان گروهی بودند که یواشکی سعی می کردند جهان را از طریق موسسات مالی، رسانه ها و دیگر مراکز قدرت کنترل کنند. اگرچه این متن بارها بی اعتبار شده است، نسخه هایی از آن هنوز وجود دارد، و برخی از تصویرهای آن از یهودیان امروزه به صورت مکرر ضد یهود باقی مانده است.
صهیونیسم در آن زمان و اکنون چه معنایی برای مردم یهود داشت؟
برای بسیاری از یهودیان، صهیونیسم اساساً به معنای میهن پرستی است: یک ایدئولوژی سیاسی که ریشه در ایجاد – و بعداً ترویج – پناهگاهی برای یهودیانی دارد که در طول تاریخ مجبور به فرار از کشتارها و سپس هولوکاست با هدف نابودی آنها بودند.
اتحادیه ضد افترا این مفهوم را اینگونه تعریف می کند: «صهیونیسم جنبشی است برای تعیین سرنوشت و ایجاد کشور برای مردم یهودی در سرزمین اجدادی خود، سرزمین اسرائیل. اکثریت قریب به اتفاق یهودیان در سراسر جهان با اسرائیل ارتباط یا خویشاوندی احساس میکنند، خواه صریحاً صهیونیستی بدانند یا نه، و صرف نظر از دیدگاههایشان در مورد سیاستهای دولت اسرائیل. »
با این حال، امروزه در میان یهودیان بر سر تعریف دقیق صهیونیسم اتفاق نظر وجود ندارد.
برای بسیاری، این حق اسرائیل برای وجود دارد. برای افراطی ترین ها، مانند شهرک نشینانی که سرزمین های کرانه باختری و بیت المقدس شرقی را اشغال می کنند، مورد ادعای فلسطینی ها، این برای توجیه کنترل یهودیان بر کل سرزمین استفاده می شود. از جمله کرانه باختری و نوار غزه.
تصور دیگران از صهیونیسم چیست؟
با گذشت زمان، تعریف و کاربرد این کلمه تکامل یافته و در میان منتقدان اسرائیل لحن منفی به خود گرفته است. سازمان ملل در قطعنامه سال 1975 صهیونیسم را رسماً نوعی نژادپرستی اعلام کرد و 16 سال بعد آن را لغو کرد.
برای فلسطینیانی که توسط اسرائیل در حال ظهور آواره شده بودند، صهیونیسم نمادی از نژادپرستی و طرد شدن از سرزمینی بود که آنها میدانستند.
آیا ضدصهیونیسم بودن ضد یهود است؟
در این موضوع اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد.
بسیاری از منتقدان اسرائیل یا سیاستهای دولت اسرائیل تاکید میکنند که مخالفت با گسترش کنترل این کشور بر سرزمینهای مورد ادعای فلسطینیها موضعی ضدیهودی یا یهودستیزانه نیست، بلکه موضعی عادلانه است.
با این حال، بسیاری از یهودیان می گویند که انکار حق آنها برای داشتن یک سرزمین بی قید و بند در واقع ضدیهود است. آنها می گویند واضح است که اصطلاح “ضد صهیونیستی” توسط برخی از معترضان ضد اسرائیلی در دانشگاه های آمریکا به عنوان پوششی از نظر سیاسی صحیح برای مقاصد یهودی ستیز پذیرفته شده است.
چگونه از این اصطلاح در اعتراضات دانشگاه استفاده شد؟
در هفتههای اخیر در صدها تظاهرات حامی فلسطین در پردیسهای دانشگاهی، عبارات «صهیونیسم» یا «صهیونیست» به طرز تحقیرآمیزی به دانشجویان یهودی و تظاهرکنندگان طرفدار اسرائیل پرتاب شده است.
این ماه در UCLA، معترضان دانشجویان یهودی را در ایست های بازرسی متوقف کردند و با لحن های تهدیدآمیز خواستند: “شما صهیونیست هستید؟” برخی گفتند که از معترضان از همه مذاهب استقبال می شود، اما نه از «صهیونیست ها». یکی به تایمز گفت که این کلمه به کسانی اشاره دارد که به “ایدئولوژی سیاسی بسیار خشن و نسل کشی که به طور فعال مردم غزه را به خطر می اندازد” پایبند هستند.
گروهی از دانشجویان یهودی دانشگاه کلمبیا – جایی که اعتراضات شدید بوده و منجر به فراخواندن پلیس به محوطه دانشگاه منهتن برای متفرق کردن اردوگاههای طرفدار فلسطین شد – در این ماه نامهای نوشتند و آشکارا از نحوه استفاده از این اصطلاح ابراز ناراحتی کردند.
در این نامه که توسط صدها دانشجو امضا شده است، آمده است: «ما با افتخار به حق مردم یهود برای تعیین سرنوشت در میهن تاریخی خود به عنوان یک اصل اساسی هویت یهودی خود معتقدیم. بر خلاف آنچه که بسیاری سعی کرده اند به شما بفروشند، نه، یهودیت را نمی توان از اسرائیل جدا کرد. صهیونیسم به سادگی مظهر این باور است.
دانشجویان نوشتند: «ما به یهودی بودن و صهیونیست بودن خود افتخار می کنیم.
در بسیاری از موارد، به نظر میرسد که تعاریف رقیب، استفاده از چنین واژهای را که درک درستی ندارند مشکلساز کرده است.
ند لازاروس، استاد روابط بینالملل در دانشگاه جورج واشنگتن در پایتخت این کشور، گفت: «صهیونیسم» اکنون به عنوان آزمون تورنسل توسط هر دو طرف با مجموعهای از معیارها و عناصر گاه متضاد مورد استفاده قرار میگیرد که منجر به جنگ داستانی و داستانی میشود. تبدیل شدن به یک سلاح
لازاروس گفت: «این باید در مورد باز کردن یک مکالمه باشد، نه اینکه آن را متوقف کنیم.»