مماشات پوتین کارساز نخواهد بود | زمان


مندر اواسط فوریه، نیروهای اوکراینی مجبور به عقب نشینی از آودیوکا شدند، که نشان دهنده اولین پیروزی بزرگ روسیه از زمان تصرف باخموت در ماه مه 2023 بود. مایک جانسون، رئیس مجلس نمایندگان، سرانجام موافقت کرد که لایحه ای را ارائه کند که به اوکراین کمک می کند. اما مارجوری تیلور گرین، همکار جمهوری‌خواه او، تهدید کرده است که در صورت استیضاح جانسون – برای برکناری جانسون از ریاست‌جمهوری – اقدام خواهد کرد.

یک حزب جمهوری خواه که به طور فزاینده ای طرفدار روسیه است، که توسط رئیس جمهور سابق دونالد ترامپ و تاکر کارلسون تحریک می شود، حمایت قوی تری از ولادیمیر پوتین مستبد نشان می دهد تا از زلنسکی که برای نجات کشورش از تجاوزات غارتگرانه روسیه می جنگد. سناتور جمهوری خواه جی. دی. ونس به شدت با کمک بیشتر به اوکراین مخالفت کرد و استدلال کرد که اوکراین باید برای پایان دادن به جنگ با پوتین مذاکره کند – و برای انجام این کار باید مایل باشد که بخشی از قلمرو خود را واگذار کند. ترامپ خود گفته است که تصرف خاک اوکراین را از سوی روسیه به عنوان بخشی از توافق برای پایان دادن به جنگ در آنجا در نظر می گیرد. قابل درک است که زلنسکی مدتهاست که ایده واگذاری سرزمین برای صلح با روسیه را رد کرده است. و بعید به نظر می رسد که پوتین، که حق وجود اوکراین را به عنوان کشوری جدا از روسیه انکار می کند، برای مدت طولانی از یک توافق مذاکره شده که بخش زیادی از اوکراین را دست نخورده و مستقل می گذارد، خوشحال باشد.

در واقع، تاریخ نشان می‌دهد که خودکامگان به ندرت به امتیازاتی که برای دلجویی از آنها طراحی شده است، رضایت می‌دهند. سیاستمداران مدتهاست که مماشات شرم آور هیتلر در مونیخ در سال 1938 را به عنوان مدرکی مبنی بر اینکه نباید با دیکتاتورهایی که خواسته هایشان سیری ناپذیر است مذاکره کرد، تبلیغ می کردند. زلنسکی باید به این خیانت در سال 1938 رئیس جمهور چکسلواکی ادوارد بنس توسط متحدان فرانسوی و بریتانیایی خود با ناامیدی فراوان نگاه کند.

بیشتر بخوانید: آینده اوکراین معلق است (آینده اروپایی).

در آغاز جنگ جهانی اول، معاهده ورسای سرزمینی به نام Sudetenland، منطقه ای عمدتا آلمانی زبان، را به دولت تازه تأسیس چکسلواکی واگذار کرد. شهروندان آلمانی از واگذاری این سرزمین با سه میلیون آلمانی آن ناراضی بودند و در دهه 1930 هیتلر به طور فزاینده ای در خواست بازگرداندن آن به رایش سوم خود تجاوز کرد.

تا سال 1938، هیتلر امپراتوری آلمان را گسترش داده بود تا اتریش را نیز در بر گیرد. این امر باعث شد که چکسلواکی از سه طرف توسط خاک آلمان محاصره شده و در برابر تجاوزات آلمانی آسیب پذیر باشد.

مشابه نگرانی ادعایی پوتین در مورد روس‌های قومی ساکن در اوکراین، هیتلر توجه خود را به دفاع از حقوق و حمایت از آلمانی‌های سودت تحت کنترل چک معطوف کرد و به رهبر حزب آلمانی سودت، کنراد هنلاین، رهبر حزب نازی، دستور داد تا درخواست‌های لجام گسیخته ای را مطرح کند. خودمختاری آلمان در آنجا منابع معاصر نشان می‌دهند که در حالی که آلمانی‌های سودت مدت‌ها از سیاست‌هایی حمایت می‌کردند که وضعیت آنها را بهبود می‌بخشد و حقوق آنها را در جمهوری چکسلواکی تضمین می‌کرد، تعداد قابل توجهی با الحاق به آلمان نازی مخالف بودند. اما خواسته های هیتلر استراتژیک بود. امتناع دولت چک می تواند برای توجیه تهاجم آلمان به قلمرو چک مورد استفاده قرار گیرد.

با ادامه حمله هیتلر به چک در تابستان 1938، مقامات انگلیسی و فرانسوی، نخست وزیر چک، بنس را تحت فشار قرار دادند تا به هیتلر امتیاز بدهد. بنس، مانند زلنسکی، گفت که ارتش او به جای تسلیم قلمرو چک، همانطور که مذاکره کنندگان بریتانیایی پیشنهاد کرده بودند، با آلمان ها می جنگد.

فرانسوی‌ها، متحدان رسمی چک، به نویل چمبرلین، نخست‌وزیر بریتانیا پیشنهاد کردند که تعهد صریح به حمایت از چکسلواکی بهترین راه برای بازدارندگی هیتلر است. اما چمبرلین نپذیرفت. پاسخ او به نخست وزیر فرانسه ادوارد دالادیه این بود که او معتقد نیست که هیتلر می خواهد چکسلواکی را نابود کند، اما اگر چنین می کرد، نمی دید که چگونه می توان از آن جلوگیری کرد. دولت بریتانیا هیچ قصدی برای دفاع از چکسلواکی نداشت و فرانسوی ها نمی خواستند بدون حمایت انگلیس با آلمان روبرو شوند. چمبرلین و دالادیر هر دو به بنس توصیه کردند که درخواست های آلمان برای وضعیت جداگانه آلمان در داخل کشور چک را بپذیرد.

بیشتر بخوانید: بحران در اوکراین بازتاب نگران کننده ای از دهه 1930 دارد

علیرغم تسلیم شدن دولت چک در سپتامبر در برابر خواسته های آلمان برای خودمختاری و خودمختاری در سودت، هیتلر حاضر به مماشات نشد. او شروع به برنامه ریزی برای حمله به کل کشور کرد و روشن ساخت که هدف واقعی او الحاق سرزمین سودت به آلمان است. چمبرلین و دالادیه که قاطعانه به صلح به هر قیمتی متعهد بودند، به طور جداگانه با هیتلر مذاکره کردند و موافقت کردند که از الحاق سودتن به آلمان حمایت کنند. آنها در 28 سپتامبر با هیتلر و متحد ایتالیایی او بنیتو موسولینی در مونیخ ملاقات کردند تا قرارداد را نهایی کنند و توافقنامه ای را امضا کردند که به موجب آن چکسلواکی فوراً سودت را به آلمان واگذار می کرد.

نه بنس و نه نمایندگانی از دولت چک به این کنفرانس دعوت نشدند و با آنها مشورت نشد. آنها چاره ای جز موافقت نداشتند، زیرا نه فرانسوی ها و نه انگلیسی ها کمک نظامی نمی کردند. چک ها کلید امنیت خود را زمانی که آلمان اشغال سودتنلند را در اوایل اکتبر تکمیل کرد و حدود یک سوم جمعیت چکسلواکی و مهمترین مکان های صنعتی آن را به خود اختصاص داد، از دست دادند. در مقابل، هیتلر قول داده بود که بقیه چکسلواکی را در امان بگذارد، و با تقوا ادعا کرد که دیگر ادعای ارضی بر اروپا ندارد.

چمبرلین با در دست داشتن توافقنامه مونیخ به انگلیس بازگشت و به جمعیت شادی‌بخش گفت که به «صلح با افتخار» و «صلح برای زمانه ما» دست یافته است – بیانیه‌ای که به خوبی پیر نشده است.

حتی در کوتاه‌مدت، مماشات مونیخ – اصطلاحی که امروزه معانی وحشتناکی دارد – یک شکست بود. این امر هیتلر را متقاعد کرد که کشورهای غربی با برنامه های او مخالفت نخواهند کرد. در 15 مارس 1939، تانک های آلمانی وارد پراگ شدند و به استقلال چکسلواکی پایان دادند و تأیید کردند که جاه طلبی های هیتلر فراتر از بازگرداندن آلمان ها به رایش سوم است. مردم چکسلواکی، شهروندان یک جمهوری دموکراتیک برای بیش از 20 سال، اکنون با اشغال و حکومت نازی ها با عواقب ویرانگری روبرو هستند. حرکت بعدی هیتلر برای هر کسی که می توانست نقشه را بخواند واضح بود: لهستان اکنون در تیررس قرار داشت. شهروندان آلمانی در کریدور لهستان، میراث دیگری از جنگ جهانی اول، بهانه ای برای حمله به لهستان در 1 سپتامبر 1939، آغاز جنگ جهانی دوم در اروپا فراهم کردند.

چمبرلین معتقد بود که نارضایتی های آلمان معتبر است و برنامه های هیتلر در قلمرو چک محدود به برنامه هایی است که حقاً بخشی از امپراتوری آلمان هستند – همانطور که برخی از اعضای حزب جمهوری خواه به نظر می رسد معتقدند که خواسته های پوتین برای قلمرو اوکراین محدود و معقول است. و در حالی که جی دی ونس با اطمینان ادعا می کند که “شاید، فقط برای بیرون انداختن یک ایده دیوانه کننده، هر درگیری جنگ جهانی دوم نیست“، تشابهات آنقدر واضح است که نمی توان نادیده گرفت.

برخلاف بنس، زلنسکی با حمایت قاطع ایالات متحده و متحدان اروپایی که فهمیدند اگر شکست بخورد، تجاوز پوتین به اوکراین آخرین تجاوز او نخواهد بود، توانست دو سال در برابر روس‌ها مقاومت کند. لهستان در حال حاضر در دید او است. دولت لهستان به اظهارات پوتین که “سرزمین های غربی لهستان امروز هدیه استالین به لهستانی ها است” و تهدیدهای مبهم او مبنی بر اینکه لهستان در صورت اتخاذ سیاست خصمانه می تواند استقلال خود را به خطر بیندازد، با نگرانی واکنش نشان داد.

مماشات هیتلر جواب نداد و مماشات پوتین امنیت نه تنها اروپا، بلکه جهان فراتر از آن را تهدید می کند. ممکن است گروه مماشات جمهوری‌خواه بخواهد در مورد آنچه که نسل‌های آینده درباره آنها خواهند گفت، فکر کند. تاریخ به رهبران غربی که چکسلواکی را فروختند و به نام صلح آتش جنگی بسیار گسترده‌تر را شعله‌ور ساختند، مهربان نگاه نکرده است. ایالات متحده نباید بپذیرد که یک دیکتاتور حریص می تواند به امتیازات راضی شود. همچنین نباید با حقوق شهروندان مستقلی که در صورت عدم اقدام جهان بهای آن را خواهند پرداخت، معامله کند.

کریستین آدامز، عضو سابق شورای جوامع دانش آموخته آمریکا و عضو بنیاد اندرو دبلیو ملون در کتابخانه نیوبوری، استاد تاریخ در کالج سنت مری در مریلند و نویسنده کتاب ساخت معشوقه سلطنتی فرانسه با تریسی آدامز

Made by History با مقالاتی که توسط مورخان حرفه ای نوشته و ویرایش شده اند، خوانندگان را فراتر از سرفصل ها می برد. در اینجا درباره Made by History در TIME اطلاعات بیشتری کسب کنید. نظرات بیان شده لزوماً منعکس کننده نظرات سردبیران TIME نیست.





Source link

دیدگاهتان را بنویسید