هوش مصنوعی می تواند از 80 درصد دانش آموزان ژاپنی، بیشتر در ریاضیات و علوم، بهتر عمل کند. اما در تکالیف زبان و خواندن، هوش مصنوعی نمیتواند با حالات احساسی شخصیتهای اصلی شناسایی کند، و نه تصور میکند که بافت فرهنگی چگونه معنا میسازد.
جالب توجه است که تیم آرای دریافتند که همذات پنداری عاطفی با شخصیتها رویکردی غالب برای خواندن در ژاپن است که از سنتهای ادبی عمیق آسیای شرقی سرچشمه میگیرد. بیش از ساختار طرح، خواندن نیاز به شناسایی عاطفی صمیمی دارد.
در سراسر ژاپن، این مهارت ها برای موفقیت در تعاملات روزمره، مذاکرات تجاری، و ایجاد هنر و فرهنگ حیاتی هستند. با درک این موضوع، توصیه های آرای برای آینده جسورانه بود. وظیفه اضطراری تقویت هوش مصنوعی نبود، بلکه آموزش بیشتر کودکان ژاپنی بود که با دیگران همذات پنداری کنند، استنتاج بهتری در مورد زمینه داشته باشند و یاد بگیرند که نحو را برای تولید معنا تعدیل کنند.
از سال 2016، NII بر اصلاحات آموزشی تمرکز کرده است تا به دانش آموزان کمک کند تا آنچه را که هوش مصنوعی نمی تواند تسلط یابد – نه توسعه بیشتر هوش مصنوعی، بلکه انسانی کردن بیشتر آموزش. تنها کودکانی که این مهارت ها را دارند از دست دادن شغل ناشی از هوش مصنوعی فرار می کنند.
با این حال، این بحث ها بر تقلب و سفارشی کردن دستورالعمل ها متمرکز است. بحثهای عمیقتری در مورد اینکه چگونه سیستمهای هوش مصنوعی باید متناسب با زمینه آموزشی، روانشناختی و فرهنگی آموزش هنگکنگ باشد، وجود ندارد. نتیجه گیری خلاقانه NII نیز در گفتگو وجود ندارد.
در نوامبر 2023، لیبینگ وانگ، رئیس وقت بخش آموزش و توسعه مهارتهای یونسکو، گفت: «یکی از چالشها بومیسازی است، زیرا بیشتر مدلهای هوش مصنوعی مولد عمدتاً بر اساس دادههای غربی آموزش داده میشوند که میتواند منجر به عدم اهمیت زمینهای و فرهنگی در آسیا شود. منطقه اقیانوس آرام… که می تواند بر ذهن نسل های آینده تأثیر بگذارد.
ما باید هوش مصنوعی را استعمارزدایی کنیم تا بر تعصبات فرهنگی در کلاس درس غلبه کنیم
ما باید هوش مصنوعی را استعمارزدایی کنیم تا بر تعصبات فرهنگی در کلاس درس غلبه کنیم
در دهههای 1990 و 2000، جامعه تحقیقاتی آموزشی هنگکنگ، جهان را در درک چگونگی رویکرد متفاوت دانشآموزان با پیشینههای فرهنگی چینی به یادگیری رهبری کرد. تحقیقات آموزشی نشان داده است که بسیاری از چیزها با داده های غربی در رابطه با مفهوم یادگیری، تعامل با معلمان و الگوهای انگیزشی مطابقت ندارند.
تحقیقات روانشناختی تعادل متفاوتی در کانون های شناختی، عاطفی و بین فردی را نشان می دهد. از نظر فلسفی، مفهوم خود گستردهتر است و آموزش به صورت جامعتر دیده میشود. آگاهی از این تفاوت ها به مؤسساتی مانند دانشگاه هنگ کنگ کمک کرده است تا به رهبران جهانی در تحقیقات آموزشی تبدیل شوند.
متأسفانه، این کار در بحث های فعلی ما در مورد هوش مصنوعی در آموزش منعکس نشده است. به نظر می رسد تعداد کمی پتانسیل هنگ کنگ را برای توسعه مدل های هوش مصنوعی برای منطقه آسیا-اقیانوسیه ببینند.
بحث در پکن و سنگاپور نیز بسیار غنی تر از هنگ کنگ است. به عنوان مثال، یک جلد اخیر با عنوان را در نظر بگیرید هوش و خرد: هوش مصنوعی با فیلسوفان چینی ملاقات می کند. این جلد بر این تمرکز دارد که چگونه سنتهای زنده کنفوسیوس، تائوئیسم و بودیسم، برخلاف سنتهای فلسفی غربی، به دیدگاههای متفاوتی نسبت به آینده هوش مصنوعی و تعامل انسانی منجر میشوند.
هوش مصنوعی سنگاپور که یک ابتکار دولتی برای توسعه هوش مصنوعی در کشور است، با درک این موضوع که مدلهای هوش مصنوعی امروزی با فرهنگ غربی همسو هستند، SEA-LION را برای رسیدگی به مشکل اساسی عدم تطابق فرهنگی توسعه داد. این مدل زبان منبع باز بزرگ برای جنوب شرقی آسیا به کاربردهای منطقه ای، زبان های محلی و زمینه های فرهنگی خاص منطقه پاسخ می دهد.
آیا هنگ کنگ می تواند تعهد مشابهی برای ایجاد مدل های بومی سازی داشته باشد؟
وقتی صحبت از هوش مصنوعی در آموزش به میان می آید، هنگ کنگ به یک تغییر اساسی در تفکر نیاز دارد. این شهر از طریق تقلید سطحی به «رسیدن» عجله دارد و دههها پژوهش آموزشی محلی را پشت سر میگذارد. در دانشکده آموزش دانشگاه هنگ کنگ، گروه تحقیقاتی ما با بسیج تحقیقات در سطح جهانی HKU و سنت عمیقاً جذاب به سمت آینده های آموزشی که توسط هوش مصنوعی مشخص شده است حرکت می کند.
اما در شرایط فعلی که هوش مصنوعی از منشور راهحلگرایی فناوری سادهای دیده میشود، این نوع کار بومیسازی کمهزینه و سوء تفاهم باقی میماند. ما تصور می کنیم که بسیاری از گروه های تحقیقاتی کوچکتر در هنگ کنگ نیز در سایه رها شده اند.
جرمی راپلی استاد دانشگاه هنگ کنگ است که قبلا پروژه هایی را برای بانک جهانی و یونسکو رهبری کرده است.